عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 11 | bitmehr |
![]() |
0 | 9 | bitmehr |
![]() |
0 | 9 | bitmehr |
![]() |
0 | 13 | bitmehr |
![]() |
0 | 12 | bitmehr |
![]() |
0 | 12 | bitmehr |
![]() |
0 | 16 | bitmehr |
![]() |
0 | 18 | bitmehr |
![]() |
0 | 16 | bitmehr |
![]() |
0 | 16 | bitmehr |
مگه تو چشمای سبز پنجره گل بیتا از خدا نخونده بود
مــگــــه معجزه نبود تو دست ما
مــگــــه شب با عشق ما سحر نشد
یادته رو اسم شهرها خط زدیم
دیگه چشم هیچ غریبی تر نشد
وقت خواب یه ترانست گل بیتای قشنگ
پُرِ اشکم ، پُرِ شعرم ، منمو این دل تنگ
حالا تنهایی دوباره می زنه بارون رو دستات
پُر می شن از باور شب رنگ آبیـــِ نفسهات
حالا تا صُبحِ نگاهت انگاری یه دنیا راههـــ
هر چی راه می ری تو شب ها، باز تَهِ جاده سیاهه
تو ببند چشماتو ساده ،اون دیگه حالا تو ابراست
اون گذشته از منو تو ،تو دلش زندگی برپاست
تو باید تنها بمونی
با همون چتر شکستتـــــ
زیر بارون توی پاییز
با چشای خیس بستتـــــ
وقت خواب یه ترانست گل بیتای قشنگ
پُرِ اشکم پُرِ شعرم منمو این دل تنگ
حالا تنهایی دوباره می زنه بارون رو دستات
پُر می شن از باور شب رنگ آبیـــــِ نفسهات
این نظر توسط ناشناس در تاریخ 1393/12/5 و 20:56 دقیقه ارسال شده است | |||
|
بد نبود مرسی. |
این نظر توسط نفس در تاریخ 1393/11/3 و 15:59 دقیقه ارسال شده است | |||
|
انگار از زبون ماست
مگه معجزه نبود تو دست ما؟ مگه شب با عشق ما سحر نشد؟ پس چرا مرتضي ما پرپر شد؟ |
این نظر توسط بیتا در تاریخ 1393/10/2 و 15:40 دقیقه ارسال شده است | |||
|
برام جالبه بدونم انگیزش از خوندن این متن چی بود |
این نظر توسط مهدیه در تاریخ 1393/9/29 و 18:48 دقیقه ارسال شده است | |||
|
ممنون |
گفتم که اگر نبینتت دلم از غصه می تپید
دیدم دلی برای تپیدن نمانده است
شب است ودر بدر کوچه های پر دردم
فقیر وخسته
به دنبال گم شده ام میگردم
اسیر ظلمتم
ای ماه پس کجا ماندی؟
من به اعتبار تو فانوس نیاوردم...